1-بیشتر مواقع مردم با فردی که به او اعتماد ندارند، راحت نیستند. هنگامی که مردم به مدیر یا رهبر خود اعتماد داشته باشند، بدون هیچ شکی برای او زمان می گذارند و برای محقق کردن اهداف او حتی خطر می کنند.  اما اگر رهبرشان به بدنامی مشهور باشد هرگز برای او ارزشی قائل نخواهند بود. طلب کردن اعتماد از دیگران روش کارسازی نیست. اعتماد فقط با انجام کارها، تفکرات و تصمیمات درست امکان پذیر است. به خاطر داشته باشید بسیاری از مردم هنگامی که به فردی اعتماد دارند، خیلی چیزها را فراموش می کنند.

2.    به خود گرفتن و ناراحت شدن از مساله ای

از مشکل دار کردن ارتباطات گروهی دست بردارید و سعی کنید مکالمات سازمانی داشته باشید – باید توجه داشته باشید گفت و شنود دو طرفه است نه یک طرفه. در قاعده ای که ذکر می کنیم یک حقیقت بزرگ وجود دارد: «برای مردم مهم نیست شما چقدر اطلاعات دارید، مهم این است بدانند این اطلاعات تا چه اندازه برایتان مهم است». تئوری قدیمی کسب و کار می گفت مدیران و رهبران باید از کارمندان و زیردستان دور باشند. اما نظر ما اگر می خواهید از همه دور و در نقطه تاریک ارتباطات قرار داشته باشید، این کار را انجام دهید. اگر ارتباط مستقیم و نزدیکی با مردم نداشته باشید چگونه می خواهید خواسته های آنها را درک کنید و متوجه شوید چه در ذهن آنها می گذرد.

3.    شفاف و صریح صحبت کنید

صریح بودن بسیار بهتر از نامفهوم بودن است. همیشه سعی کنید رابطه شفاف و مشخصی با دیگران داشته باشید. سادگی و صراحت بسیار پسندیده تر از پیچیدگی و مرموز بودن است. زمان هرگز به اندازه کنونی خود ارزشمند نیست. مدیران خوب می دانند چگونه جست‌وجوها را کاهش دهند و به نکات مهم رسیدگی کنند. مهم این است که همین انتظار را از دیگران نیز داشته باشند. بدون درک ارزش خلاصه گویی و صریح بودن نمی توانید نظر مردم را به خود جلب کنید و احتمال دارد آنها شما را کنار بگذارند. هدف شما دور ریختن کلمات اضافه و بیهوده و شفاف بودن در کلام است.

4.    مسایل را پشت سر بگذارید، حذف نکنید

ارتباط برقرار کننده های موفق تنها در یادگیری و جمع آوری اطلاعات در حین ارتباط با دیگران تمرکز نمی کنند، آنها همچنین روی انتقال ایده ها، هم سویی با خواسته ها، تشویق برای فعالیت و بیان دیدگاه و چشم انداز خود نیز فعالیت می کنند. کلید این کار نیز انجام همه این کارها با نیت خالص است. وقتی بیش از اینکه روی دریافت تکیه کنید، روی اهدا و ارائه تمرکز می کنید زودتر نیز به اهداف خود می رسید. وقتی بخواهید به کارمندان یا مردم خود چیزی ارایه کنید روی خواسته های آنها تمرکز می کنید و این باعث می شود دید متفاوتی به اطراف داشته باشید.

5.    روشنفکر بودن و ذهن باز داشتن

مشکل اساسی ذهن های بسته این است که نمی توانند موقعیت های جدید را قبول کنند. یک مدیر موفق هرگز تلاش نمی کند افرادی که با او اختلاف نظر را دارند را متقاعد کند بلکه سعی می کند تا آنچه در ذهن خود دارد را به آنها بیان کند. جای تعجب دارد که چرا برخی از رهبران و مدیران از نظرهای مخالف خود تا این اندازه هراس دارند! اگر مطمئن باشند کارشان درست است و مورد قبول واقع می شود این ترس کاملا بیهوده است. رو به رو شدن با افراد مخالف شما را به چالش می کشد و در نتیجه باعث پیشرفت شما می شود. باید سعی کنید در برابر مسایل روشنفکرانه و با ذهن باز رفتار کنید و واکنش نشان دهید.

6.    ساکت ماندن و گوش کردن

بهترین روش گفت و شنود این است که واقعا بگویید و بشنوید نه اینکه متکلم وحده باشید و مثل سخنران بالای منبر بروید و به دیگران اجازه صحبت کردن ندهید. وقتی این مساله را در زندگی کشف کردید، متوجه خواهید شد موفقیت در گرو زیاد حرف زدن نیست بلکه در تمیز کردن گوش ها و بودن یک شنونده خوب است.

7.    جایگزین کردن خودپسندی با همدلی

رهبران بزرگ دنیا هرگز چکی نمی کشند که نتوانند آن را پاس کنند. وقتی صداقت و بی طرفی با همدلی و توجه همراه می شود و اخلاق های متکبرانه و غرور کنار گذاشته می شوند، اتفاق های خوبی رخ می دهد. روابط همدلانه همیشه صراحت و اعتبار برای طرف به ارمغان می آورند و درست برعکس، افرادی که نفس حساس و آسیب پذیر دارند همیشه خود را پشت نقاب مخفی می کنند. این قانون رابطه درست، کمک می کند تا عصبانیت به دوستی و شک به صداقت تبدیل شود.

8.    شنیدن ناگفته ها

مدیرهای موفق مهارت فوق العاده ای در درک و تشخیص مسایلی دارند که هرگز به زبان بیان نشده اند. در مقابل مدیرهای زیرک و تیزبین نمی توان فیلم بازی یا پرچانگی کرد. آنها به خوبی قابلیت تشخیص رفتارها و واکنش ها را دارند. در این زمانه که ارتباطات فوری زیاد است، همه سعی می کنند با بیان افکار و ذهنیات خود با دیگران ارتباط برقرار کنند و از درک این نکته که چیزهای جدید را از افکار دیگران می توان کشف کرد و بیرون کشید، غافل هستند. سعی کنید تا حد امکان دهان خود را ببندید و گوش خود را تیز و چشمانتان را باز کنید. به این ترتیب اطلاعات و آگاهی هایتان بیش از آنچه تصور کنید افزایش پیدا خواهند کرد.

9.    هنگام صحبت بدانید در مورد چه موضوعی صحبت می کنید

اطلاعات فنی خود در مورد موضوع مکالمه را افزایش دهید. اگر اطلاعات کافی و کارشناسانه در مورد موضوع بحث نداشته باشید مردم شما را تحویل نخواهند گرفت. بیشتر مردم علاقه ای به شنیدن صحبت های فردی که خودش درست نمی داند چه می گوید، ندارند. طرز بیان مساله نیز اهمیت بسیاری دارد. خیلی مواقع پیش می آید که فرد به شما می گوید «اما شما اینگونه نگفتی». به همین منظور باید در نوع بیان خود نیز مراتب احتیاط و هوشمندی را رعایت کنید. سعی کنید طوری سخن بگویید که روی دیگران تاثیر بگذارد.

10.    با گروه نیز همچون یک فرد صحبت کنید

یک سخنگو و ارتباط برقرار کننده خوب می داند چگونه سخن بگوید که در مقابل 10 هزار جمعیت، احساس کند برای ده نفر سخنرانی می کند و آنها نیز همین حس متقابل را داشته باشند. به طوری که احساس کنند این فرد مستقیم و رودر رو با آنها صحبت می کند. دانستن این مساله و سعی در انجام این قاعده، کلید موفقیت در ارتباط برقرار کردن با دیگران است.

11.    یک مورد بیشتر: آمادگی تغییر پیام را داشته باشید (در صورت نیاز)

یکی دیگر از اصول خوب صحبت کردن این است که بتوانید اگر بد پیش رفت سریعا آن را در جهت درست تغییر دهید. باید پیش از سخنرانی همه احتمالا را در نظر بگیرید و قدرت بداهه گویی و درست کردن مسایل را نیز داشته باشید.

تصور نکنید همیشه افراد دوست دارند مکالمه اختصاصی با شما داشته باشند چون شما آماده حرف زدن با آنها هستید. زمان گذاشتن برای زمینه سازی بسیار بهتر از این است که ناگهان ارتباطی را برقرار و همه چیز را خراب کنید.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: